کشتار سربرنیتسا به قتل بیش از ۸هزار مرد و پسر از ساکنان بوسنیایی شهر مسلماننشین سربرنیتسا (در بوسنی و هرزگووین امروزی) توسط ارتش جمهوری صرب بوسنی گفته میشود. این کشتار، پس از جنگ جهانی دوم بزرگترین نسلکشی در اروپا بهشمار میآید. گفتوگوی زیر حاصل همکلام شدن با سیدمیثم میرهادی؛ مدیر کانال بالکان شبکه سحر است که به جزئیات تکاندهندهای از این جنایت اشاره کرده است.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران وقایع سربرنیتسا را باید نمونه کاملی از رسوایی حقوق بشری غرب دانست؛ تحلیل شما در این باره چیست؟
برای یافتن پاسخ این پرسش باید به مرور این ماجرا پرداخت. در هنگامه تحولات یاد شده، سربرنیتسا بر اساس قطعنامه سازمان ملل به عنوان منطقه امن اعلام شده بود و وقتی مکانی به عنوان منطقه امن اعلام میشود باید مانع رسیدن سلاح به طرفین درگیری شد. در مورد سربرنیتسا هم نیروهای سازمان ملل، کانادایی و هلندی مستقر شدند که این قطعنامه را به خیال خود اجرا کنند. اما در عمل مردم مسلمان به صورت کامل خلع سلاح شدند و صربها که مورد حمایت صربستان بودند مسلح ماندند.
تا ۱۱ جولای ۱۹۹۵ که صربهای بوسنی حلقه محاصره را تنگتر کردند و وارد شهر شدند. حدود ۴۰۰ صلحبان هلندی مسئولیت حفاظت از صلح را برعهده داشتند. اتفاقی که میافتد این است که نیروهای سازمان ملل به نوعی شهر را تسلیم صربها میکنند. تمام کسانی که تلاش کرده بودند از شهر فرار کنند و خود را به نواحی جنگلی و مناطق تحت تصرف مسلمانان برسانند با موانع و کمینهای مختلف به دام انداخته و به قتل رساندند. نتیجه اینکه از تعداد افرادی که از شهر فرار کرده بودند و یا به نوعی تسلیم صربها شده بودند -که این عدد را بعضاً تا ۱۶هزار نفر عنوان میکنند- ۸هزارو۳۷۲ نفر به صورت رسمی توسط صربها قتلعام شدند.
طبیعتاً موضوع مسلم این است که عملاً قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که وظیفه اصلی آن حفاظت از صلح و امنیت است هیچ کارکردی نداشت و سربرنیتسا به عنوان لکه ننگی در تاریخ سازمان ملل و شورای امنیت باقی ماند. آنچه سبب میشود نوعی نگاه بدبینانه به آن داشته باشیم تعللی است که شورای امنیت در ورود قهرآمیز ذیل فصل هفتم منشور به این مسئله داشته است. شورای امنیت میتوانست مجوز حمله به مواضع صربها را صادر کند که این اتفاق نیفتاد. با اینکه به نظر میآمد فرمانده نیروهای هلندی این درخواست را کرده و شرایط را به نوعی اطلاع داده بود اما اتفاقی که در عمل افتاد این بود که مسلمانان بوسنی به طرف مقابل تسلیم شدند و این قضیه به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
دلیل حساسیت غرب در قبال تحولاتی مانند اوکراین و سکوت و همدستی در برابر کشتار مسلمانان بوسنی در گذشته تا بحران سوریه، افغانستان و یمن چه بوده است؟
در مقایسه عملکرد غرب باید بگوییم به نظر میرسد بودن در دایره تمدن غربی برای غربیها از همه چیز مهمتر است، یعنی اگر شما خارج از این دایره باشید مثلاً در خاورمیانه باشید اساساً لازم نیست درباره شما فکر کنند. بحث دوم مذهب است؛ اگر شما در دایره مسیحیت باشید ارجحیت دارید، اگر در دایره اسلام باشید از ارجحیت کمتری برخوردار خواهید بود. مشخصاً این اتفاق در بوسنی هم افتاد. در مسئله بوسنی غربیها به نوعی ورود کردند و میخواستند مسئله را حل کنند چون به نوعی اروپا را درگیر کرده بود اما چون یکطرف داستان مسلمانها بودند به این سمت حرکت کردند که جمعیت مسلمان را در اروپا حل کنند و سرزمین بوسنی و هرزگووین مسلمان بین صربها و کرواسی تقسیم شود و اساساً کشوری به این نام وجود نداشته باشد.
در مورد راهپیمایی بزرگ مردم بوسنی که به مناسبت این فاجعه برگزار میشود هم کمی توضیح دهید.
راهپیمایی مارش میرا که به معنای راهپیمایی صلح است از سال ۲۰۰۵ تا امروز ادامه داشته است و از سال ۱۳۹۶ هم یک گروه ایرانی ذیل فعالیتهای مؤسسه طبیب در راهپیمایی هر سال به جز دو سال کرونا شرکت داشتهاند. مسیری که راهپیمایان طی میکنند مسیری حدود ۱۱۰-۱۰۰ کیلومتر است که از روستایی به نام نزوک تا شهر سربرنیتسا طی میشود. این مسیری است که افرادی که ۱۲ جولای ۱۹۹۵ قصد فرار از سربرنیتسا را داشتند طی کردند. این مسیر به جاده نجات معروف شد؛ مسیری که مردم فکر میکردند موجب نجات خواهد شد اما تعداد زیادی از افراد در این مسیر کشته شدند. این جاده بعدها به جاده مرگ معروف شد.
به یاد و گرامیداشت قربانیان سربرنیتسا، مردم بوسنی و علاقهمندانی از سراسر جهان از جمله ایران در این راهپیمایی شرکت مینمایند. آنان در مدت سه روز این مسیر را طی میکنند و روز چهارم (۱۱ جولای) خود را به مزارستان پتوچاری (محل دفن قربانیان قتلعام) میرسانند و در مراسم خاکسپاری بقایای تفحص شده افرادی که طی یک سال گذشته کشف شدهاند شرکت میکنند.
خبرنگار: محیاسادات قریشی
نظر شما